نظرات ياداشت صورت ماه - تاملاقات خدا ٰ ان تقوموا لله ٰ...

سلام خيلي قشنگ بود...

من با تو زندگي نکنم پير مي شوم
بي تو من از جواني خود سير مي شوم

من در شعاع پرتو شمس الشموسي ات
بي اختيار پيش تو تبخير مي شوم

آيينه کاري حرمت ذره پروري است
من در رواق چشم تو تکثير مي شوم

در صحن کهنه سوي تو کردم نماز را
اينجاست آنکه لايق تکبير مي شوم

من در شمار سلسله راويان شدم
چون با حديث سلسله زنجير مي شوم

من گريه ام گرفته کمي هم به من بخند
دارم به پاي خويش سرازير مي شوم

يک شب نشد که بيگنه آيم زيارتت
اما دوباره پيش تو تقدير مي شوم

وقتي که آه ميکشم از پرده ي نياز
بي پرده با تو صاحب تصوير مي شوم

بيچاره من که نيست قلمدانم از طلا
هر چند با نگاه تو اکسير مي شوم

نقاره خانه ات ز کجا آب مي خورد
کز بانگ آن چو سيل سرازير مي شوم؟

آن نامه ام که از سر تعجيل و اضطراب
بر بال کفتران تو تحرير مي شوم

اين رنگ طوسي از دل سرخم نمي رود
گرچه دورنگ،دور ز تزوير مي شوم

برداشت سيل گريه بساط زيارتم
نم نم دوباره قابل تعمير مي شوم

حوض حياط تو بدهد مرده را حيات
من نيز با تو عيسي تاثير مي شوم

وقت ورود در حرم تو هوايي ام
وقت خروج تازه زمين گير مي شوم

بادا شلوغ دور و برت کعبه ي عزيز
من حاجي توام که به تقصير مي شوم

يک روز اگر که زينت ديوار تو شوم
آيينه را گذاشته شمشير مي شوم

خيلي خوشحال ميشم سر بزنيد.