تاملاقات خدا ٰ ان تقوموا لله ٰ...
متنی که تفسیر (یا بیان مبسوط ) شعر سپید جدید بنده (اتاق کوچکم)میباشد: اتاق کوچکی دارم اما تمام دنیا وعقبای من در آن جای گرفته است تختخوابی دارم حقیر وکوتاه اما هرشب کوهی از خستگی را از دوشم به امانت میگیرد وبه خستگیهای قبلی ام ملحق میکند من نام تخت زیبایم را قبرستان خستگی ها نامیده ام او تنها دوستی است که برهر شکل مرا میپذیرد شاد باشم یا غمگین ،خسته ،خواب آلود و حتی آلوده... دفتری دارم سخن گو که برایم مینویسد تنها کسی است که هرچه میگویم مرا تحسین مینماید ولی از دفترسپیدم میترسم چون هیچگاه از گفته های من انتقادی نمی نماید میترسم از آن روزی که پشتم خالی کند واز اوج خطوطش به پای قدومش التماس نمایم و او دست رد یه سینه ی قلم شکسته ام بزند ولی قلمی دارم که همیشه به آن اعتماد داشته ام زیرا هیچگاه از غیر من و دیدار من نمی سراید وتا نگویم نمی ایستد مطیع محض من است بسیار دوستش میدارم چون همیشه قاصد بغضهای من بوده و حتی گاهی ازشدت سنگینی بغضهای گلویم از قامت میشکند وگاهی چون شمع میسوزد تا مرا روشن نماید و چون ققنوسی بر پای دفتر سپید قلبم خاکستر میشود تا مرا کنار دفترم بر روی تخت کوچکم آرام آرام به خواب آرامش ببرد تا هنگام صبح آسوده متولد شوم از قلم های زندگی ام که حتی چهره ی نحیفشان را هم یه یاد نمی آورم سپاس گذارم آنها نیستند ولی سخنان زیبایشان هنوز در گوش دفتر زندگی ام به جای مانده است هنوز صدای خش خش برگ های کلامشان در لابلای دفتر عمرم پیچیده است وهنوز عطر مستانه شان هر صبح وشام در بوستان زیبای یاداشتهای ارغوانی ام به مشام میرسد همین است تمام زندگی من ، ماوای من ، آرام من ،جانان من ، مستی من ، پاداش من ، دامان من ،حوری من ، جنات من، دنیای من عقبای من ... اگر چیز دیگری یافتید مرا باخبر نکنید چون که هستی من کامل شده است...
موضوع مطلب :
هیچ شعری مرا به اندازه دفتر سپیدم به وجد نمی آورد موضوع مطلب :
اتاق کوچکی دارم ، موضوع مطلب : آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندهای روزانه پیوندها
آمار وبلاگ
فرم تماس امکانات دیگر |