گرچه با مهر نگاه تو زمین گیر شدم / شادمانم که به زندان تو زنجیر شدم
مجلس بزم و می وکام بگو پا گیرد / من به میخانه ی چشمان تو پاگیر شدم
غصه ات میشکند بغض گلوگاه مرا / با ترک های دلم ماندم وتکثیر شدم
دل گرفتار تو و قافیه را باخته ام /همچو شعری که درین قافیه تقدیر شدم
ساعت عمر عجب میل دویدن دارد / غافل از اینکه من از ثانیه ها سیر شدم
آخرین جمله ی خود را به قفس خواهم گفت / بی سبب نیست که من جز اساطیر شدم
از نقدهای شما به شعرم بسیار خوشحال میشم
موضوع مطلب :