سروده شده در شب 5 صفر شب شهادت حضرت رقیه(س)
گویا که بر خیال دلم شد عنایتی /بادستهای کوچک زیبای قیمتی
قصه زسرگذشت شب تار کودکیست / با گوشهای پاره ای با رنگ صورتی
انگار واژه های دلم روضه خوان شدند / برپا شده بدفتر شعرم قیامتی
ذهنم به صدسوال پیاپی هلاک شد / آخر چرا کبودی ویا نیم قامتی ؟
یک مصرع دگر به سوالم اضافه شد /با درد پای آبله، خانوم راحتی؟
خواهش بگو جواب سوال مرا ولی /حرفی ازآن خرابه نزن نیست رغبتی
بانام یا حسین به پیکار رفته ای / تو اسوه ی تمام وکمال شهادتی
از عطر دلربای سرش جان سپردی و / برلطمه های امشب من هم تو آیتی
بانوی من رقیه نیلی فاطمی / این سیلی غریب تو دارد حکایتی...
موضوع مطلب :