سروده شده در شب آخر صفر به مناسبت پایان دو ماه نوکری ابا عبدالله(ع)
شصت شب میگذرد مست سبوی یاسم
مرحم خستگی مادر خیرالناسم
شصت شب روضه ی عباس شنیدیم ولی
باز هم تشنه ی طوفان دم عباسم
شصت شب باب حوائج دم عیسایی زد
سرخوشم ، هیاتی ام ، حاصل این انفاسم
شصت شب زندگی ام نذر ابو فاضل شد
صاحب زندگی ام بود کرم نشناسم
شصت شب رفت خدا پشت وپناهت زینب
اینچنین نیست که من نوکر بی احساسم
موضوع مطلب :