تاملاقات خدا ٰ ان تقوموا لله ٰ...
موضوع مطلب :
موضوع مطلب :
موضوع مطلب :
موضوع مطلب :
سروده شده در بهار 1392 غرق خیال واهی دنیا نمی شدم / وقتی که با صدای تو پیدا نمی شدم آن لجظه ای که از تو نگاهم خریده شد / کاش از نم نگاه تو بینا نمی شدم دراین مسیر بسته ی همواره پیچ و خم / با چشم بسته پای تو همپا نمی شدم وقتی صدای تیشه ی فرهاد مرده است / مجنون هر بهانه ی لیلی نمی شدم شاید اسیر باده نمی شد لبم اگر / با اشک سرد فاصله تنها نمی شدم آنجا اگر مسیر سکوتم نمی شکست / دیگر به کوه و دامنه شیدا نمی شدم مانند تکه های حروف مقطعی / کاش از أزل برای تو معنا نمی شدم
موضوع مطلب :
مرا آهسته تربخوانید و آرام تر بسرایید ودر بازار خیالم ، به تمام نقطه ها.... بادقت نگاه کنید! حال و هوایم خوش نیست ! در لابلای خطوطم هراسان پرسه میزنم وزنهای شعرم گم شده اند...
موضوع مطلب : موضوع مطلب :
سروده شده آبان سال 91 شهر مقدس قم
صبح که دلتنگ خدا میشوم / راهی دیدار شما میشوم محفلتان دشت تمنا شده / سبزتر از گنبد خضرا شده حجره ی نورانیتان سالهاست / بیمه ی امنیت شهر خداست سایه ی طوبای ضریح شما / میکند آباد نمک زار ما فاطمه جان ماه دل آرای قم / تکه ی جا مانده ی شمس دهم چون که ندارید به دل واهمه / نام نهادند تورا فاطمه دست به دامان عزیز قمیم / یوسف پیدا شده ای ما گمیم نیست برای دلتان یاوری / کاش که میزاد علی ، مادری عشق کشیدست ازین پیکرم / نیم شما نیم دگر مادرم محو کرامات شماهر نبی / عمه ی سادات خود زینبی گر قدمی زائر کوی شماست / هقت نه هفتاد طواف وصفاست قمری ایوان تو حاجت رواست / چون که نگهبان همای رضاست هر که ازین قافله جا مانده است / روضه ی ایوان تو راخوانده است گنبد زرین تو مهتاب شد / بر سر افلاک دلم قاب شد بیت به بیتم همه مجنون توست / شعر دراین قافیه مدیون توست قافیه از عشق به جانان رسید / حیف که این بزم به پایان رسید کاش شود باردگرلطفتان / لذت سوهان قم وجمکران
موضوع مطلب :
سروده شده در سفر مشهد 20 بهمن 1391 از خواب نفس پر زده بیدار میشویم با کفتر سپید غزل یار میشویم
هنگام پرکشیدن سمت قرارمان در دام گنبد تو گرفتار میشویم
جان مست رقص پرچم سبز مناره ها ما با شراب نام تو هشیار میشویم
ما از فراق پنجره فولاد چشمتان باهر بهانه سوی تو بیمار میشویم
در کنج صحن خشک دل خود نشسته ایم با یک قدم رضای تو گلزار میشویم
شمس مدار عاشقی آسمان ما پروانه ایم وگرد تو پرگار میشویم
ما را اگر غلامی دربارتان نبود در کاروان عشق تو بیکار میشویم
یا روضة الریاض دلم مأمن الرضا ما با رضا رضای تو دلدار میشویم...
موضوع مطلب :
متنی که تفسیر (یا بیان مبسوط ) شعر سپید جدید بنده (اتاق کوچکم)میباشد: اتاق کوچکی دارم اما تمام دنیا وعقبای من در آن جای گرفته است تختخوابی دارم حقیر وکوتاه اما هرشب کوهی از خستگی را از دوشم به امانت میگیرد وبه خستگیهای قبلی ام ملحق میکند من نام تخت زیبایم را قبرستان خستگی ها نامیده ام او تنها دوستی است که برهر شکل مرا میپذیرد شاد باشم یا غمگین ،خسته ،خواب آلود و حتی آلوده... دفتری دارم سخن گو که برایم مینویسد تنها کسی است که هرچه میگویم مرا تحسین مینماید ولی از دفترسپیدم میترسم چون هیچگاه از گفته های من انتقادی نمی نماید میترسم از آن روزی که پشتم خالی کند واز اوج خطوطش به پای قدومش التماس نمایم و او دست رد یه سینه ی قلم شکسته ام بزند ولی قلمی دارم که همیشه به آن اعتماد داشته ام زیرا هیچگاه از غیر من و دیدار من نمی سراید وتا نگویم نمی ایستد مطیع محض من است بسیار دوستش میدارم چون همیشه قاصد بغضهای من بوده و حتی گاهی ازشدت سنگینی بغضهای گلویم از قامت میشکند وگاهی چون شمع میسوزد تا مرا روشن نماید و چون ققنوسی بر پای دفتر سپید قلبم خاکستر میشود تا مرا کنار دفترم بر روی تخت کوچکم آرام آرام به خواب آرامش ببرد تا هنگام صبح آسوده متولد شوم از قلم های زندگی ام که حتی چهره ی نحیفشان را هم یه یاد نمی آورم سپاس گذارم آنها نیستند ولی سخنان زیبایشان هنوز در گوش دفتر زندگی ام به جای مانده است هنوز صدای خش خش برگ های کلامشان در لابلای دفتر عمرم پیچیده است وهنوز عطر مستانه شان هر صبح وشام در بوستان زیبای یاداشتهای ارغوانی ام به مشام میرسد همین است تمام زندگی من ، ماوای من ، آرام من ،جانان من ، مستی من ، پاداش من ، دامان من ،حوری من ، جنات من، دنیای من عقبای من ... اگر چیز دیگری یافتید مرا باخبر نکنید چون که هستی من کامل شده است...
موضوع مطلب : آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندهای روزانه پیوندها
آمار وبلاگ
فرم تماس امکانات دیگر |